نوشته : دوکتور
محمد سعید « سعید افغانی»
تاریخ نشر : ۲۴ـ۱۲ ـ۲۰۱۰ میلادی
مــناجــــات !
الهـــی
! تو توفیق نصیبم کـن تا مصدر خیر گشته ، بخـود
و همنوعـان خویش خدمت با سزائی بنمایــم .
الهــی
! مــن عاجــزم و انچه تا حــال در حیات خــود کرده ام ، اطمینان بخش
نیست ؛ بلــی : من هر چه کردم وطپیدم
سودی آن بمقابل تکلیفش ارزش نداشت ،
اینک من به درگاه ات امــده ... بعد از
معذرت های زیاد از تو استقامت می خواهم .
الهــی
! من هم بمثل د یگران قلبی با حرارت و فکر پریشان
دارم ، مگر نمی دانم این حرارت و پریشانی ها را چگونه بمجرا و
اصلی ان یعنی به نحوی که از آن امید بهبود شود جریان دهــم ؟ امید من به تو
وچاره ام از تو است .
الهــــی
! تو آنانی را که به قمــر خود را می رسانند قـوت بخشیدی
و زرات اتـوم را نیروئی فوق العاده مرحمت
نمودی ؛ مگر قوم و قبیل من از استعمار هنــوز هم نالش دارند
و تا حال از حوادث استعمار قلبآ به تاثیرات و خاطرات ناگوار مواجه
میباشند ، میخــواهم رحم و کـرم فرمائی ؛ تا انها را ازشر
استعمار و ارهانــی و ما را به منزل مقصود برسانی و...
الهــــی
! از عمــر من نمی دانم چـندی مانـده باشد ، مگر از
آرزوهای من هــزار سال هـــم کفایت نمی کند ، لــذا ؛
از تو انچه خــواهم که عــواقب آن ستوده باشد .
الهـــی
! اگر تو بمن توفیق دهی ، من از همه
اول خود و دیگران را بصراط المستقیم
برابر خــواهم کــرد و راه اعتـــدال را پیشه
خود ساخته از ظــلم و انحراف جلوگیری مینمایـــم .
الهــی
الهـــی !! تو بمن نعمـت هستی ارزانی فــرمودی
و اگر من تو را نخواهم بی و فائی و ناسپاسی عظــیم بوده
که بمن نمی زیبد و بتو کــدام نقص نمی شود .
الهـــی
! سالــها گذشت و قـرنها به میان امد و هنوز هم سیر حـرکت دنیا در
رفتن است ، کسی نمی تواند بگوید تا چــند این دنیا
باقی خـــواهند مانــد .
هنـوز
هــم انسان با این حقیـقت غــور نمی
کند که زنــدگی بــرای چست ؟
و تاکــی و چــند نسل بشر خــواهند بــود ؟
بلی
! این کشیده گی ها لاینحل است .
الهـــی
الهــــی !! اگر مـن سهوآ از حــق و حقانیت انحــراف
نمایــم و بــدون عـــزم و اراده از من بی اعتنائی شود
، اشتباهی خـــواهد بــود ؛ مگر انانی
که بمــن دیــده و دانسته تجاوز میکنند
و به اشتباهات خود هم ملتفت نمی گردد
مجرم اند ؛ نمی دانم در روز باز پرس چه
جواب خـــواهند گفت ؟
الهــی
الهـــی !! انــوار رحمتت بی پایان است ، اگر
من خــود را مستحق رحمتت نسازم گناه از من خــواهد بــود
؛ بنآ رحمت ابدی را به مستحق اش برسانی .
الهــی
الهــی الهـــی !!! آن اقوام و ملل که
تباه و هـلاک شدند علت اصلی آن بی باکی و خـود سری متمادی
بـــود . آنها نصائح سودمندی رجــال صالح را
نشنیدند و غفلت کردند تا در قهر خداوند( ج ) غــرق
شدند .
لــــذا
! مــن از آن عـــده ناشنوایان خــود سر وبی
باک که نتیجه آن هــلاکت و خسران است ، رهایی
میخواهم .
الهـــی
! مشکلات حیاتی انسان را به تمـــدن وادار ساخت ، اگر
مدنیت هــا چــاره عــلاج مشکلات حیاتی را نتواند و
احتیاجات مـردم را به وحشت وبربریت مواجه کند ، چه
چاره خواهد بـود ؟
الهــی
الهــی الهـــی !!! من هر چند با خرافات مجادله نمودم ،
خرافات هم به فعالیت و مقاومت جــدی پرداخت ؛
اینک من با خرافات از راه مسالمت پیش امد می کنم و از راه
منـطق و استدلال در راه حـق و حقانیت
خــدمت می نمایم .
الهــــی
! بمـــن فـکر داده ئی و اعضای وجــودم سالم
است و بمـن موقع و فـرصت هم یاری کــــرده
اگر من شکر آن را بجا اورم و با بیچاره گان معاونت
نه کنم از انسانیت دور بوده و کـــفران نعمت
است .
لـــذا
! از تو می خواهم که قلبی من را چنان کن ، تا
که از رحم و عاطفه خوشش اید و از حال بیچاره گان وارسی
کند .
الهــی
الهــی الهـــی !!! تمـام زیبائـی ها را تــو بـه میان می
اوری و کـار خلقـت از ذات قــدوس تــو است ؛ آنچــه
بتــو زیــبد همـــه زیبائی جهان از آن عاجـــز ماند
!! پس
اگر تو جهان را زیباتر نمائی ، از این زیبـائی ها
بر تر می توانی .
بنــآ
؛ از راز تـو می خـواهـم که نور کامـل معـرفت و حقیـقت را بمیان
ار ، جهالت و بی اعتـدالی را نابــود ساز و کـاخ آزادی
و خیـرت را به مبادی متین و مستحکم بر قــرار ســاز .
(
امین یارب العالمین )
دوکتور
محمد سعید « سعید افغانی»
سال
۱۳۵۶هجری شمسی ــ
کابل
|