نوشته : محقق محمد حسن بارق شفعیی
خوش درخشید، ولی ؛ دولت مستعجل بود !
یادداشت : محترم
محقق محمد حسن بارق شفعیی
نوسینده و شاعر توانا و
شخصیت ملی و سیاسی کشور ، پیرامون شخصیت ملی و
مبارزات استاد سعید افغانی ؛
تحت عنوان « خوش درخشید
ولی دولت مستعجل بود » در سال « ۲۰۰۴ میلادی »
مضمون مفصلی نوشته است ،
که دیدگاه شان در رابطه به نقش « اتحادیه
استادن پوهنتون کابل » چنین
است :
(
دکتور سعید افغانی می
کوشید اتحادیه را از لغزش
به « چپ » و « راست » به دور نگهدارد
، که الحق در آن گیر ودار کار آسانی نبود ، مع هذا ؛ اتحادیه
در مسایل سیاسی به صورت
محسوسی از مرکز به طرف «
چپ » اتخاذ
موضوع
میکرد و این یکی از عواملی
محبوبیت بیشتر استاد سعید
افغانی در نهضت
ملی و دموکراتیک کشور
بود ، در عین حال اومیکوشید با
استفاده از این تجربه در زمینه
وسیعتری ، این اشتراک مساعی در
بین
نیروهای سیاسی دارای
تمایلات گوناگون را ، با تجربه
به نقاظ مشترک
در اهداف عمومی شان ، به
اشتراک در یک جبهه متحد دموکراتیک
وملی در معرض آزمایش قرار
دهد ، ولی
اتحاد
ملی به زمینه و یا زمینه های عینی
مبارزات متحد ملی ضرورت داشت.
مساله
حل مشکل
تقسم اب هلمند در میان ایران و
افغانستان ، که از موضوعات داغ روز
بود ، به
بهترین محمول و محک ارزیابی و میزان و
طنپرستی و پایه دارای نیروی مختلف سیاسی
،
در دفاع از منافع ملی مبدل گردید که هیچ یک از
احزاب ، سازمانها و جمعیتها، گروپها و شخصیتهای
سیاسی وطنپرست نمیتوانست به
آن بی علاقه بماند .
بنابر آن اشتراک فعال در ایجاد
جبهه متحد در دفاع از
منافع ملی
مردم افغانستان ، در
ارتباط این موضوع
به ملاک وطنپرستی این نیروها تبدیل
شد و زمینه عینی به وجود
آمدن یک «
جبهه تاکتیکی
متحد ملی » به میان
آمد ، که در اثر تلاش حزب دموکراتیک خلق
افغانستان ، اراده جمعی اکثریت
قاطع سازمانهای سیاسی و اجتماعی به آن گراید و نتیجه آن
در اجتماع بزرگ احتجاجیه علیه
تبانی دولتین افغانستان و ایران در این مورد
« به تاریخ ۱۳ مارچ ۱۹۷۳ » در پارک زرنگار کابل عرض
اندام کرد .
در این گردهمای و
اجتماع بزرگ تاریخی ، رهبران
احـزاب سیاسی و سازمانهای و
رجال و
شخصیتهای مستقل اجتماعی
و سیاسی کشور ، وکلای پارلمان ، استادان و محصلان
پوهنتون و پولیتخنیک و سایر مراکز علمی ، حلقات
اجتماعی و شهریان وطنپرست
کابل شرکت ورزیده بودند.
تربیون این اجتماعی بزرگ و برنامه سخنرانیها توسط یک
تن
از استادان با سابقه ، وطنپرست
، غیر وابسته و خوشنام پوهنتون مرحوم « حفیظ
مرشدی » اداره
میشد .
دراین میتنگ بزرگ ملی تاریخی شخصیتهای آتی به نماینده گی از احزاب ، سازمانها و موقعیتهای
مستقل خویش
، در اعتراض به معامله ضد
ملی آب هلمند توسط
دولت افغانستان با رژ م
شاهنشاهی
ایران ، که در آن روزگار به طور اشکار به ژندارم منطقه تبدیل شده بود ،
سخنرانی
کردند :
ــ محمد هاشم میوندوال « سابق
صدراعظم » به نماینده گی از حزب دموکرات
مترقی .
ــ
انجینر غلام محمد فرهاد به
نماینده
گی از حزب افغان ملت .
ــ بارق شفیعی به نماینده گی
از حزب د موکراتیک خلق افغانستان .
ــ عبدالکریم امرخیل وکیل ولایت لغمان
در ولسی جرگه ، به نماینده
گی از وکلای پارلمان .
ــ دکتور سعید افغانی به نماینده گی از
استادان پو هنتون کابل و پولی تخنیک کابل .
وعده د یگر .. این سخنرانیها
به
طور بی سابقه یی به استقبال پر
شور وطنپرستانه از طرف
دها هزار اشتراک کننده در این اجتماع بزرگ
ملی ، تاریخی روبرو گردید و ....
محترم بارق
شفعیی در آخیر مضمون
خویش ، چنین ادامه میدهد :
دکتور سعید افغانی ، بنابر
موضوعگیریهای وطنپرستانه ، ژرفای دانش
و احتوای کامل برعلوم
و فلسفه اسلامی در حلقه علما و روحانیون
وطنپرست کشور ، همیشه جا
یگاه رفیع و در خور اعتبار واعتماد داشت و به دوراز
تبعیض و تعصب ملی و مذهبی ،به مصالح کشور
می اندیشید و میکوشید جنبش صنفی استادان و
محصلان را در محیط کار و حلقه تدریس خویش ، به نیروی پشاهنگ نهضت
ملی و دموکراتیک تبدیل کند .
او عادل
، درستکار، مهربان و صلجو بود ؛ با
همه چیز و همه کس با حوصله و فراخدلی برخورد
میکرد ، اهـل منطق و استدلال بود
و از استبداد رای نفرت داشت و
...
دوکتور سعید افغانی ، تا جایکه من
میدانم ، با هیچیک از احزاب سیاسی در
داخل نهضت تعهد خاصی نداشت ،مگر شخصیت
مورد احترام همه نیروهای سیاسی ملی و طرفدار دموکراسی در کشور بود ، اما «
جیهه
ملی پدر وطن افغانستان » هم جبهه اید ال او نبود . او روزی با خلق تنگی و
یژهیی به من گفت : این جبهه آن جبهه یی نیست که تو سالهای قبل از آن سخن گفتی ؛ این جبهه مانند شتری در
دامن
حزب شما ؛ به
گل
نشسته است و مثل سایر
سازمانهای
اجتماعی و اتحادیه های صنفی در کشور ،
بیشتر به شعبه یی ازتشکیلات حزب شما
می ماند ، تا جبهه متحد تمام احزاب و
نیرویی ملی و دموکراتیک مستقل از آن ؛ بنابر
آن روز به روز از مردم تجرید می شود و
نیروی تحرک و جاذبه
خود را برای جذب نیرو ها و
شخصیتهای با وجاهت سیاسی از دست میدهد .
من این سخنان
اعتراض آمیز او
را رد نکردم : زیرا در این
مورد ب ا
وی هم عقیده بودم و از آن
بعد ، هر دو با هم علیه « انحصار
» رهبری «
بیروکراتیک » حزب دموکراتیک خلق افغانستان در جبهه
مبارزه می کریم .
ولی با دریغ
و تاسف فراوان
به او دست اجل و به من رهبری
حزب مهلت
و مجال آن را
نداد تا برای
نجات جبهه
از
این حالت به مکان واقعی دست یابیم
؛
که این خود
داستانیست
دیگر . .......
به همه حال ، تاریخ
مبارزات سیاسی افغانستان ، تلاشهای
وطنپرستانه و نقش سازنده دکتور سعید افغانی ، این مبارز نستوه و خسته گی ناپذیر را
در نهضت ملی ودموکراتیک ،
در این برهه حساس و
پر هیاهوی زنده گی سیاسی کشور ما ، فراموش
نمی کند . ... یادش گرامی باد و امثالش بی شمار . )
محمد حسن بارق شفعیی
سال « ۲۰۰۴ میلادی »
|